Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-05-06@08:55:03 GMT

خاطراتی از زندگی تا شهادت سرلشکر عباس بابایی

تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۷۳۷۰۷۰

خاطراتی از زندگی تا شهادت سرلشکر عباس بابایی

در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم ژنرال آمریکایی وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟ بالاخره گفتم، نمازم را ادامه می‌دهم، هرچه خدا بخواهد همان خواهد شد. نماز را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی می‌نشستم از ژنرال معذرت‌خواهی کردم. ژنرال پس از چند لحظه سکوت، نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه می‌کردی؟

به گزارش ایسنا، عباس بابایی، سال ‌١٣٢٩ در شهرستان قزوین متولد شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دوره ابتدایی و متوسطه را در همان شهر به تحصیل پرداخت و در سال ‌١٣٤٨ به دانشکده خلبانی نیروی هوایی راه یافت و پس از گذراندن دوره آموزش مقدماتی، برای تکمیل دوره به آمریکا اعزام شد.

در سال ‌١٣٤٩، برای گذراندن دوره خلبانی به آمریکا رفت. طبق مقررات دانشکده می‌بایست به مدت دو ماه با یکی از دانشجویان آمریکایی هم اتاق می‌شد. آمریکایی‌ها در ظاهر هدف از این برنامه را پیشرفت دانشجویان در روند فراگیری زبان انگلیسی عنوان می‌کردند اما واقعیت چیز دیگری بود. چون عباس در همان شرایط تمام واجبات دینی خود را انجام می‌داد و از بی‌بند و باری موجود در جامعه آمریکا بیزار بود. هم اتاقی او در گزارشی که از ویژگی‌ها و روحیات عباس نوشته، یادآور می‌شود که بابایی فردی منزوی و در برخوردها، نسبت به آداب و هنجارهای اجتماعی بی‌تفاوت است. از رفتار او بر می‌آید که نسبت به فرهنگ غرب دارای موضع منفی است و شدیداً به فرهنگ سنتی ایران پایبند است. همچنین اشاره کرده که او به گوشه‌ای می‌رود و با خودش حرف می‌زند که منظور او نماز و دعا خواندن عباس بوده است.

نماز عباس بابایی و احترام ژنرال آمریکایی

خود عباس ماجرای فارغ‌التحصیلی از دانشکده خلبانی آمریکا را چنین تعریف کرده است: «دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود، اما به خاطر گزارشاتی که در پرونده خدمتم درج شده بود، تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمی‌دادند تا این که روزی به دفتر مسئول دانشکده که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم. پرونده من در مقابلش و روی میز بود. ژنرال آخرین فردی بود که می‌بایستی نسبت به قبول یا رد شدنم اظهارنظر می‌کرد.

او پرسش‌هایی کرد که من پاسخش را دادم. از سؤال‌های ژنرال برمی‌آمد که نظر خوشی نسبت به من ندارد. این ملاقات ارتباط مستقیمی با آبرو و حیثیت من داشت زیرا احساس می‌کردم که رنج دو سال دوری از خانواده و شوق برنامه‌هایی که برای زندگی آینده‌ام در دل داشتم همه در یک لحظه در حال محو شدن است و باید دست خالی و بدون دریافت گواهینامه خلبانی به ایران برگردم. در همین فکر بودم که در اتاق به صدا درآمد و شخصی اجازه خواست تا داخل شود. او ضمن احترام، از ژنرال خواست تا برای انجام کار مهمی به خارج از اتاق برود، با رفتن ژنرال، من لحظاتی را در اتاق تنها ماندم.

به ساعتم نگاه کردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و می‌توانستم نماز را اول وقت بخوانم. انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نماز نیست، همین جا نماز را می‌خوانم. ان‌شاالله تا نمازم تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشه‌ای از اتاق رفتم و روزنامه‌ای را که همراه داشتم به زمین انداختم و مشغول نماز خواندن شدم. در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم ژنرال آمریکایی وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟ بالاخره گفتم، نمازم را ادامه می‌دهم، هرچه خدا بخواهد همان خواهد شد. نماز را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی می‌نشستم از ژنرال معذرت‌خواهی کردم. ژنرال پس از چند لحظه سکوت، نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه می‌کردی؟

گفتم: عبادت می‌کردم.

گفت: بیشتر توضیح بده.

گفتم: در دین ما دستور بر این است که در ساعت‌های معین از شبانه‌روز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعت زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم.

ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست، این طور نیست؟ پاسخ دادم: بله همین طور است. لبخند زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از صداقت و پایبندی من به سنت و فرهنگ و رنگ نباختنم در برابر تجدد جامعه آمریکا خوشش آمده است. با چهره‌ای بشاش خودنویس را از جیبش بیرون آورد و پرونده‌ام را امضا کرد. سپس با حالتی احترام‌آمیز از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما تبریک می‌گویم. شما قبول شدید. برای شما آرزوی موفقیت دارم. من هم متقابلاً از او تشکر کردم. احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم. آن روز به اولین محل خلوتی که رسیدم به پاس این نعمت بزرگی که خداوند به من عطا کرده بود، دو رکعت نماز شکر خواندم.»

ورود هواپیماهای اف-۱۴

با ورود هواپیماهای پیشرفته اف – ‌١٤ به نیروی هوایی، بابایی که جزو خلبان‌های تیزهوش و ماهر در پرواز با هواپیمای شکاری اف – ‌٥ بود، به همراه تعداد دیگری از همکاران برای پرواز با هواپیمای اف–۱۴ انتخاب و به پایگاه هوایی اصفهان منتقل شد.

با اوج‌گیری مبارزات علیه نظام ستمشاهی، بابایی به عنوان یکی از پرسنل انقلابی نیروی هوایی، در جمع دیگر افراد متعهد ارتش به میدان مبارزه وارد شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وی گذشته از انجام وظایف روزمره، به عنوان سرپرست انجمن اسلامی پایگاه، به پاسداری از دستاوردهای پرشکوه انقلاب اسلامی پرداخت.

بابایی با دارا بودن تعهد، ایمان، تخصص و مدیریت اسلامی چنان درخشید که شایستگی فرماندهی وی محرز و در تاریخ ‌۱۳۶۰/۵/۷ فرماندهی پایگاه هشتم هوایی بر عهده او گذاشته شد.

فرماندهی آبادگر

به هنگام فرماندهی پایگاه، با استفاده از امکانات موجود آن، به عمران و آبادانی روستاهای مستضعف‌نشین حومه پایگاه و شهر اصفهان پرداخت و با تأمین آب آشامیدنی و بهداشتی، برق و احداث حمام و دیگر ملزومات بهداشتی و آموزشی در این روستا، گذشته از تقویت خط سازندگی انقلاب اسلامی، در روند هرچه مردمی کردن ارتش و پیوند هرچه بیشتر ارتش با مردم خدمات شایان توجهی را انجام داد.

بابایی، با کفایت، لیاقت و تعهد بی‌پایانی که در زمان تصدی فرماندهی پایگاه اصفهان از خود نشان داد، در تاریخ ۱۳۶۲/۲/۹ با ارتقا به درجه سرهنگی به سمت معاون عملیات نیروی هوایی منصوب و به تهران منتقل شد.

۳۰۰۰ ساعت پرواز جنگی

او با روحیه شهادت‌طلبی به همراه شجاعت و ایثاری که در طول سالها در جبهه‌های نور و شرف به نمایش گذاشت، صفحات نوین و زرینی به تاریخ دفاع مقدس و نیروهای هوایی ارتش نگاشت و با بیش از ‌٣٠٠٠ ساعت پرواز با انواع هواپیماهای جنگنده، قسمت اعظم وقت خویش را در پروازهای عملیاتی و یا قرارگاه‌ها و جبهه‌های جنگ در غرب و جنوب کشور سپری کرد و به همین ترتیب چهره آشنای «بسیجیان» و یار وفادار فرماندهان قرارگاه‌های عملیاتی بود و تنها از سال ‌١٣٦٤ تا هنگام شهادت، بیش از ‌٦٠ مأموریت جنگی را با موفقیت کامل به انجام رسانید.

برای پیشرفت سریع عملیات‌ها و حسن انجام امور، تنها به نظارت اکتفا نمی‌کرد، بلکه شخصاً پیشگام می‌شد و در جمیع مأموریت‌های جنگی طراحی شده، برای آگاهی از مشکلات و خطرات احتمالی، اولین خلبان بود که شرکت می‌کرد.

سرلشکر بابایی به علت لیاقت و رشادت‌هایی که در دفاع از نظام، سرکوبی و دفع تجاوزات دشمنان از خود بروز داد، در تاریخ ‌۶۶/۲/۸، به درجه سرتیپی مفتخر شد.

سرتیپ بابایی معاون عملیات نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به هنگام بازگشت از یک مأموریت برون مرزی، هدف گلوله ضد هوایی قرار گرفت و به شهادت رسید.

شرح شهادت

عباس بابایی صبح روز پانزدهم مرداد ماه، (روز عید قربان) سال ۶۶ به همراه یکی از خلبانان نیروی هوایی (سرهنگ نادری) به منظور شناسایی منطقه و تعیین راه کار اجرای عملیات، با یک فروند هواپیمای آموزشی اف–۵ از پایگاه هوایی تبریز به پرواز درآمد و وارد آسمان عراق شد. پس از انجام مأموریت، به هنگام بازگشت، در آسمان خطوط مرزی، هدف گلوله‌های تیربار ضد هوایی قرار گرفت و از ناحیه سر مجروح شد و بلافاصله به شهادت رسید.

یکی از راویان مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ درباره این واقعه نوشته است: «به دنبال اصابت گلوله به هواپیمای سرتیپ بابایی و اختلالی که در ارتباط هواپیما و پایگاه تبریز به وجود آمد، پایگاه مزبور به رابط هوایی سپاه اعلام کرد که یک فروند هواپیمای خودی در منطقه مرزی سقوط کرد؛ برای کمک به یافتن خلبان و لاشه آن هر چه سریعتر اقدام کنید. مدت کوتاهی از اعلام این موضوع نگذشته بود که فرد مذکور مجدداً تماس گرفت و در حالی که گریه امانش نمی‌داد، گفت: هواپیمای مورد نظر توسط خلبان به زمین نشست ولی یکی از سرنشینان آن به علت اصابت تیر در داخل کابین به شهادت رسیده است. «

راوی در مورد بازتاب شهادت بابایی در جمع برادران سپاه نوشته است: «برخی فرماندهان ارشد سپاه در جلسه‌ای مشغول بررسی عملیات بودند که تلفنی خبر شهادت تیمسار بابایی به اطلاع برادر رحیم (سرلشکر رحیم صفوی) رسید. با شنیدن این خبر، جلسه تعطیل شد و اشک در چشمان حاضرین به خصوص آنان که آشنایی بیشتری با شهید بابایی داشتند، حلقه زد.»

نقل شده که وی چند روز قبل از شهادت در پاسخ پافشاری‌های بیش از حد دوستانش جهت عزیمت به مراسم حج گفته بود: «تا عید قربان خودم را به شما می‌رسانم. «

بابایی در هنگام شهادت ‌٣٧ سال داشت. او اسوه‌ای بود که از کودکی تا واپسین لحظات عمر گرانقدرش همواره با فداکاری و ایثار زندگی کرد و سرانجام نیز در روز عید قربان، به آرزوی بزرگ خود که مقام شهادت بود نائل شد و نام پرآوازه‌اش در تاریخ پرا فتخار ایران جاودانه شد.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: دفاع مقدس جنگ تحمیلی شهدا خلبان عباس بابايي آمريكا ژنرال آمریکایی عباس بابایی نیروی هوایی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۷۳۷۰۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مشهد در سوگ ششمین ولی مسلمین/عطر شهادت در اجتماع صادقیون پیچید

خبرگزاری مهر گروه استان‌ها: در روزی که بارش رحمت الهی آب و هوای متفاوتی را میهمان شهر مقدس مشهد کرده بود، محبان و ارادتمندان به خاندان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) خود را به میدان شهدا این شهر رسانده بودند تا در اجتماع بزرگ صادقیون شرکت کنند.

دلدادگان و ارادتمندانی که حتی باران هم نتوانست جلوی حضور آنها را بگیرد و از نقاط مختلف خود را به میدان شهدا رسانده بودند تا با حضور در اجتماع بزرگ صادقیون و عزاداری گوشه‌ای از عشق و ارادتشان به رئیس مذهب شیعه و جد بزرگوار حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام را به نمایش بگذارند.

حضور تمام اقشار در اجتماع صادقیون

زن و مرد، پیر و جوان، کوچک و بزرگ و در یک کلام همه شیعیان و محبان اهل بیت (ع) در حالی که لباس مشکی به تن داشتند در سوگ صادق آل محمد (ع) اشک ماتم ریختند.

عزاداران ششمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت در حالی که پیکر پاک و مطهر شهید مجید شخصی از شهدای دوران دفاع مقدس که پس از ۴۲ سال چشم انتظاری به آغوش خانواده بازگشته است را بر دستان خود تشییع می‌کردند، سر و سینه زنان خود را به حرم مطهر رضوی رساندند و با سینه‌زنی و مرثیه‌خوانی به امام رئوف عرض تسلیت داشتند.

هادوی یکی از جوانان حاضر در این اجتماع در گفت وگو با خبرنگار مهر گفت: بسیاری از احادیث و روایاتی که امروز به دست ما رسیده است نتیجه تلاش‌های امام صادق (ع) است و امیدواریم روزی برسد که بتوانیم با حضور باشکوه شیعیان در بقیع عزاداری کنیم و قدری از غربت این روزهای آن فضا بکاهیم.

اکبری هم که یکی از زائران بارگاه مطهر رضوی بود در گفت‌وگو با خبرنگار مهر گفت: این دو سه روز تعطیلات فرصت مناسبی فراهم کرد تا بتوانیم امسال در محضر امام مهربانی‌ها در سوگ صادق آل محمد (ص) عزاداری و سوگواری کنیم.

رضائیان هم یکی از خواهران عزادار حاضر در اجتماع صادقیون بود که در گفت وگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: اینکه با حضور در این مراسم بتوانیم سیاهی لشکر مجلس عزای اهل بیت علیه‌السلام باشیم کمترین کاری است که از دست ما بر می‌آید.

زائران و مجاوران در اجتماع بزرگ صادقیون

زائران، مجاوران و اقامه کنندگان اجتماع صادقیون مشهد پس از عزاداری از میدان شهدا تا حرم مطهر رضوی در رواق امام خمینی (ره) این حرم مطهر حاضر شدند و همراه با مرثیه‌سرایی مداحان اهل بیت عصمت و طهارت به سینه‌زنی و عزاداری پرداختند.

امام جمعه مشهد و نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی هم در جمع این عزاداران اظهار کرد: ارزشمندترین سوگواره امام صادق (ع)، همین محفل و مجلسی است که شما در آن هستید. همین که روی فرش علی‌ابن موسی‌الرضا (ع)، برق اشک خود را به ساحت قدسی نوه مکرم آن ولی خدا نشان می‌دهید تا عزادار امامی باشید که حرم ندارد و امروز به‌جز تعداد مختصری از شیعیان، هیچکس در جوار مرقد مطهرش اقامه عزا نمی‌کند.

لزوم شناخت دلایل مظلومیت امام صادق (ع)

آیت‌الله سید احمد علم‌الهدی با تأکید بر ضرورت شناخت دلایل مظلومیت امام صادق (ع) خاطرنشان کرد: شهرت اصلی امام صادق (ع) در میان ائمه اطهار (ع) به علم، دانش و تربیت اصحاب و شاگردان است اما آن‌چه باید در روز شهادت ایشان بیش از پیش موردتوجه قرار بگیرد، مظلومیت این امام همام و فلسفه مظلومیت ایشان است. باید بدانیم دلیل مظلومیت امام صادق (ع) چه بود و اساساً چرا حضرت تا این اندازه با برخورد قهری، سلبی و جنایتکارانه حاکمیت وقت روبرو می‌شد.

وی ادامه داد: از وجود اقدس امام صادق (ع) نقل شده که فرمود «مَن لَم یَعرِف سو ما اتی عَلَینا مَن ظَلَمنا وَ ذهاب حَقنا وَ ما رَکبنا بِه فَهُوَ شَریک مَن اَتی اِلَینا فیما وَ لینابه» یعنی هرکس برای درک ظلمی که بر ما رفت، تلاش نکند و بر آن نکوشد، شریک همان ظالمی است که در مقابل ما عمل کرده است. این حدیث راوی اهمیت این شناخت است.

امام صادق (ع) حجت را برای یک سبک زندگی سالم بر ما تمام کرده است

عبدالله ابراهیمی، کارشناس مذهبی در گفت‌وگو با خبرنگار مهر از امام صادق علیه السلام به عنوان دریای عظیم معارف الهی یاد کرد و افزود: این امام همام بواسطه احادیث فراوانی که از آن حضرت نقل شده و به ابعاد و مسائل مختلف زندگی انسان پرداخته است حجت را برای یک سبک زندگی سالم بر ما تمام کرده است.

کارشناس مذهبی افزود: با داشتن امامی چون حضرت جعفر صادق علیه السلام می‌توان به بهترین درجه از زندگی معنوی رسید و آرامش و آسایش را کسب کرد.

وی ادامه داد: با نظر به فرمایشات امام صادق علیه السلام می‌فهمیم که ایشان برای همه زمان‌ها درس تربیتی داشته و به زمان امام عصر (عج) هم اشاره دارند که چگونه زندگی سالمی داشته باشیم و جز یاران آن حضرت باشیم.

ابراهیمی در همین رابطه به حدیثی نورانی از امام صادق (ع) اشاره کرد که می‌فرمایند: «هرکس دوست دارد که از اصحاب قائم باشد باید که منتظر باشد و ورع را پیشه سازد و به محاسن اخلاق عمل کند در حالی که منتظر است، پس اگر او از دنیا رفت و قآئم علیه‌السلام بعد از او قیام کرد، برایش همان اجری هست که برای کسی که (قیام) او را درک کرده هست.»

این کارشناس مذهبی با بیان اینکه امروز بسیاری از گرفتاری‌های معنوی و مادی ما به خاطر عدم پیروی درست از آن حضرت است، گفت: بهترین راه درمان این آسیب احیای مجالس و یاد آن حضرت در طول زندگی و یادآوری فرمایشات و سیره عملی و علمی آن حضرت است.

ابراهیمی خاطرنشان کرد: برای این امر مهم است که امام رضا علیه السلام می‌فرمایند: رَحِمَ اللّه ُ عَبْدا اَحْیا اَمْرَنا … یَتَعَلَّمُ عُلومَنا وَ یُعَلِّمُهَا النّاسَ، فَاِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِموا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعونا خداوند رحمت کند کسی که امر ما را احیا نماید. علوم ما را بیاموزد و به مردم یاد دهد اگر مردم زیبایی‌های کلام ما را بدانند یقیناً پیروی می‌کنند.

وی با تاکید بر اینکه با نگاه به این فرمایش امام رضا علیه السلام وظیفه ما در قبال گنجینه معارف امام صادق علیه السلام مشخص می‌شود، افزود: امروز شیعه باید به امام صادق علیه السلام ببالد که آن حضرت در آن عصر در موضوع بیش از ۱۵ رشته برای شاگردانشان تدریس می‌فرمودند که نشان از احاطه این بزرگوار بر تمام علومی است که سعادت دنیا و آخرت انسان را تأمین می‌کند.

حضرت امام صادق (علیه السلام) که در بیست و پنجم شوال سال ۱۴۸ ه ق از دنیا رحلت فرمود، و در قبرستان بقیع در کنار پدر و جد و عموی خود امام مجتبی (علیه السلام) به خاک سپرده شد در پاسخ به شخصی که از ایشان درخواست وصیتی کرد فرمودند: «تو را به تقوای الهی و پرهیز کاری، و عبادت، و سجده طولانی، و ادای امانت، و راست گویی، و خوش همسایگی وصیت می‌کنم، زیرا سرلوحه برنامه پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) همین بوده است، و بعد فرمود: در بین فامیل صله رحم به جا آورید، مریض‌ها را عیادت کنید، در تشییع جنازه‌های مؤمنین شرکت کنید، برای ما زینت باشید و باعث سرشکستگی ما نشوید.»

از همسر امام صادق (ع) هم نقل شده است که وقتی ایشان در بستر شهادت بودند فرمودند: «تا همه فرزندان و خویشان و نزدیکان امام جمع شوند. امام بی‌حال بودند و در همان حال چشمان خود را باز کرده و فرمود: شفاعت ما شامل کسی که نماز را سبک بشمارد، نمی‌رسد.».

همان طوری که در این وصیت پایانی امام صادق (ع) می‌بینیم ایشان نفرمودند کسی که نماز نمی‌خواند بلکه فرمودند کسی که نماز را سبک شمارد که امیدواریم این وصیت ایشان را سرلوحه زندگی خود قرار دهیم.

کد خبر 6096440

دیگر خبرها

  • روز ۲۱۳ طوفان‌الاقصی|دستور ارتش اسرائیل برای تخلیه رفح
  • انتشارات بین‌الملل با ۶۰ عنوان کتاب جدید در نمایشگاه کتاب
  • پرفروش‌های داستانی حوزه مقاومت در نمایشگاه
  • امام صادق (ع) در پی کسب و حفظ قدرت با هر شرایطی نبود
  • آغاز ساخت المان مزار شهید مدافع وطن احسان بابایی
  • ‌همه گرفتاری‌ها با نماز اول وقت برطرف می‌شود
  • عزاداری امام صادق(ع) در امامزاده آقاعلی عباس+فیلم
  • مشهد در سوگ ششمین ولی مسلمین/عطر شهادت در اجتماع صادقیون پیچید
  • خطبه های نماز جمعه نماینده ولی‌فقیه در سیستان و بلوچستان
  • بابایی کارنامی: درآمد کارگران ساختمانی طبق قانون باید از فرمول مشخصی محاسبه شود